همه لرزش دست و دلم از آن بود که که عشق پناهی گردد، پروازی نه گریز گاهی گردد. آی عشق آی عشق چهره آبیت پیدا نیست *** و خنکای مرحمی بر شعله زخمی نه شور شعله بر سرمای درون آی عشق آی عشق چهره سرخت پیدا نیست
خداوندا... به من آن نده که خودم می خواهم آن ده که لیاقتش را دارم میلی ندارم بعد از گرفتن چیزی که در اندازه ی من نیست ناسپاس شوم خواندمت و لذت بردم با آرزوی بهترین ها برای تو
سلام
پایدار باشید ببخشید دیر اومدم
واقعا حشعرات فوق العاده بودن ممنون از دعوتت خوش حال شدم
خداوندا...
به من آن نده که خودم می خواهم
آن ده که لیاقتش را دارم
میلی ندارم بعد از گرفتن چیزی که در اندازه ی من نیست
ناسپاس شوم
خواندمت و لذت بردم
با آرزوی بهترین ها برای تو
ممنون بابت شعرهای انتخاب میکنید
به به من شعرای شاملو رو خیلی دوست دارم....زیباست.ممنون از دعوتت....